جام جم ، داریوش - Jaam e Jam , Dariush

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد گوهری کز صدف کُوْن و مکان بیرون است طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد مشکل خویش برِ پیرِ مُغان بردم دوش ک 
Back to Top